معنی متحرک - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... محرک، متحرک، حرکت دهنده، وابسته به تحرک ...
به خواندن ادامه دهیدمحرک. [م ُ ح َرْ رِ] (ع ص) جنباننده و حرکت دهنده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هر متحرکی را محرکی هست و محرک هم یا بالذات است و یا بالعرض. (فرهنگ علوم عقلی سجادی). - محرک اول، ذات حق تعالی: کیست مر ...
به خواندن ادامه دهیدمحرک (دارو) مُحَرّکها یا انگیزندهها (به انگلیسی:Stimulants) به صورت همگانی به ترکیبات شیمیایی سایکو اکتیو گفته میشود که باعث برانگیختن دستگاه عصبی مرکزی میشوند. [۱] بسیاری از انگیزندهها ...
به خواندن ادامه دهیدstimulus /ˈstɪmjələs/ noun ( plural stimuli / - laɪ/ ) محرک. مشوق. مثال: Books provide children with ideas and a stimulus for play. کتابها بچه ها را با ایده ها و یک مشوق برای بازی آماده می کنند. stimulus: محرک. visual stimulus: محرک بصری. 🔍 دوستان مشتقات ...
به خواندن ادامه دهیدسردرد در دوران بارداری محرک های زیادی دارد، به این معنی که آنها می توانند در هر زمانی به وجود بیایند. ... اغلب به عنوان یک درد کسل کننده شروع می شود که به یک درد مضطرب و لرزان تبدیل می شود، که ...
به خواندن ادامه دهیدمحرک ( Stimulant ) [اصطلاح اعتیاد]موادمخدری که روی سیستم عصبی مرکزی تاثیر گذاشته و منجربه هذیان، هیجان و بی خوابی می شوند.
به خواندن ادامه دهید۱. لرزنده؛ لرزان. ۲. مضطرب. ۳. (ادبی) در بدیع، آوردن کلمهای در نظم یا نثر که هرگاه اِعراب آن تغییر داده شود معنی کلام فرق کند، مثلاً مدح، هجو شود یا هجو، مدح گردد، مانندِ این شعر: به بیحد چون رسید و ماند حد را / به چشم سر ...
به خواندن ادامه دهیدلغتنامه دهخدا. صدای لرزان . [ ص َ / ص ِ ی ِ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صدای مرتعش . آوازی که هنگام خروج از گلو لرزان بیرون می آید، از ترس یا حزن یا موجبات دیگر.
به خواندن ادامه دهیدلرزان شود آفاق و لؤلؤ ارزان . ناصرخسرو. لرزان به تن چو دیو گرفته پیچان به جان چو مار گزیده . مسعودسعد. طائفه ای از جهت متابعت پادشاهان و بیم جان پای بر رکنی لرزان نهاده . (کلیله و دمنه ).
به خواندن ادامه دهیدابلیس با گفتن «بما اغویتنی» بار عملِ خود را به خدا و مشیّتِ او برمی گرداند و خود را در این بین بی گناه قلمداد می کند و در مقابل آدم، مسئولیت عمل و گناه نخستینِ خود را به گردن می گیرد و می سراید که: «ربنا ظلمنا انفسنا».
به خواندن ادامه دهیدEnglish meaning of mutaharrik. Hide. Adjective. movable, transportable, moving, floating, dynamic. Example - Is but ko yun mtaharrik dekh kar mujhe taajjub hua. accented with short vowel, vowelized.
به خواندن ادامه دهیدفرهنگ مترادف و متضاد. ۱. انگیزه، باعث. ۲. جنباننده. ۳. تحریککننده، محرض، برانگیزاننده، مشوق. ۴. مسبب، واسطه، وسیله.
به خواندن ادامه دهیدجستوجوی «محرک» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
به خواندن ادامه دهیدمحرک. [م ُ ح َرْ رِ] (ع ص) جنباننده و حرکت دهنده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هر متحرکی را محرکی هست و محرک هم یا بالذات است و یا بالعرض. (فرهنگ علوم عقلی سجادی). - محرک اول، ذات حق تعالی:
به خواندن ادامه دهیدمعنی ترسان و لرزان - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
به خواندن ادامه دهیدبرای بررسی بیشتر در این قاعده و اثبات محرک اول و نسبت حرکت با محرک، و به طور کلی جمیع مسائل مربوط به حرکت، مراجعه به آثار صدرالمتألهین ضروری است. ... در معنی موجد و جاعل طبیعت است و به این ترتیب ...
به خواندن ادامه دهیدمعنی: مشی، گام ... [ترجمه ترگمان] با گام های لرزان راه می ... نیروی محرک و رای این استاندارد این حقیقت است که دو اپراتور اصلی ایالات متحده- cingular و بی سیم AT v T – هر دو شبکه هایشان را از تکنولوژی TDMA به ...
به خواندن ادامه دهیدمحرک ( Stimulant ) [اصطلاح اعتیاد]موادمخدری که روی سیستم عصبی مرکزی تاثیر گذاشته و منجربه هذیان، هیجان و بی خوابی می شوند. واژه انگیز ریشه واژه انگیزانیدن است، مانند خوابیدن که خواب ریشه آن است؛پس ...
به خواندن ادامه دهیدزمان واکنش یا Reaction Time به چه عواملی وابسته است؟. ادراک یا حواس: دیدن، شنیدن و احساس کردن یک محرک به درستی، برای داشتن زمان واکنش دقیق الزامی است. برای مثال در مسابقه های دومیدانی، زمانی که تیر ...
به خواندن ادامه دهید0 | 0. + عکس و لینک. سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی خرامان و لرزان - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
به خواندن ادامه دهیدمعنی فارسی یازدهم / درس دوازدهم: کاوه دادخواه. در داستانهای حماسی ایران و اساطیر باستان، چهره انقلابی کاوه آهنگر بی نظیر است و پیشبند چرمین او که بر نیزه کرد و مردم را به اتّحاد و جنبش فراخواند ...
به خواندن ادامه دهیددانلود آهنگ لرزان لرزان حسین صفامنش. سوپرایز جذاب وبسایت موزیک وب برای این ساعت شما / دانلود اهنگ شاد محلی کردی لرزان لرزان از حسین صفامنش با دو کیفیت اصلی و اورجینال 320 برتر mp3 بهمراه تکست. Hossein Safamanesh » "Larzan Larzan > New Song ...
به خواندن ادامه دهیدمعنی لرزان بودن به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
به خواندن ادامه دهیدمعنی شعر درس یازدهم کاوه دادخواه. ۱- چو ضحّاک شد بر جهان شهریار / بر او سالیان انجمن شد هزار. وقتی ضحاک پادشاه ایران شد، فرمانروایی او هزار سال به درازا کشید. معنی لغات: چو: هنگامی که / شهریار: شاه ...
به خواندن ادامه دهیدمعنی: رستم به او گفت که تیر و کمانم را ببین تا بدانی که هماکنون زمان مرگت فرا رسیده است. ۲۹- چو نازش به اسب گران مایه دید – كمان را به زِه كرد و اندر كشید. معنی: وقتی رستم نازیدن اشکبوس به اسب ...
به خواندن ادامه دهیددر پاسخ به شعر چنان بود که ضحاک را روز شب. معنی قسمتی از ابیات داستان ضحاک ...چنان بد ضحاک ر پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸ - ۰:۵۴. نام شاعر فردوسی ..شاهنامه...قسمتی از داستان ضحاک.. چنان بد که ضحاک را روز شب ...
به خواندن ادامه دهیدعزیز ویسی و کامیار لرزان. دانلود آهنگ هنرمندان عزیز ویسی و کامیار بنام «لهرزان» (لرزان) شاد شاد - با کیفیت 320 و 128 به همراه متن آهنگ. اجرای مشترک. قوربانت بیم ئهی بای شهوه. خهو بی له چاوم ...
به خواندن ادامه دهیدeh/اِه : معنی گریه نوزاد eh یعنی اینکه آروغ یا باد گلو دارم؛ این گریه زمانی است که هوای اضافی شروع به ترک مری میکند و کودک سعی میکند آن را از دهان خود پاک کند. Owh/اوه: خستهام و خوابم میآید ...
به خواندن ادامه دهیدمعنی. ۱. لرزنده. ۲. (قید) درحال لرزیدن؛ لرزلرزان: ︎ یکی مشت زد نیز بر گردنش / کزآن مشت برگشت لرزان تنش (فردوسی: ۱/۳۳۶ حاشیه). ... [ ل َ ] (حامص ) عمل لرزان . حالت و چگونگی لرزان . در حالت لرز و لرزیدن ...
به خواندن ادامه دهیدمعنی و نمونه جمله محرک - همراه با مترادف و متضاد، تلفظ صوتی آمریکایی و بریتانیایی، motive, motor, stimulant, instigator, inciter جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری ...
به خواندن ادامه دهید