معنی. راه حل. پخش صوت. معنی ره گشود به چم گشودن راهی برای حل مسائل. هم اکنون نیز از واژه راه گشا به همین تعبیر استفاده می شود. شاید بتوان از واژه گشایه نیز برای کلید پاسخ پرسش ها یا حتی خود کلید ...
به خواندن ادامه دهیدمعنی "راه حل" به انگلیسی عبارت است از: solution, out. همانطور که می بینید چندین کلمه معادل انگلیسی "راه حل" است. برای اینکه متوجه شوید کدام یک از این کلمات معنای بهتری برای مقصد ترجمه شما می باشد ...
به خواندن ادامه دهیدراه به مسیری گفته می شود که بین دو نقطه ساخته شده و یا به صورت طبیعی به وجود آمده است که جهت مسافرت و گذر از محلی به محل دیگر استفاده می شود. راه اساساً به چهار دسته کلی تقسیم می شود: • راه های ...
به خواندن ادامه دهید۴۷۵ واژه همقافیه. جستوجوی «راه حل» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
به خواندن ادامه دهیدمعنی و نمونه جمله راهحل - همراه با مترادف و متضاد، تلفظ صوتی آمریکایی و بریتانیایی، solution.
به خواندن ادامه دهیدراه حل آسپرینی : [عامیانه، کنایه ] راه حل موقت و غیر اصولی. Solution به معنی راه حل و suggestion به معنی پیشنهاد کلمه رهیافت که در بعضی کتب ترجمه شده استفاده شده به نظر مناسبتر است
به خواندن ادامه دهیددر نظریه بازی ها، مفهوم راه حل ( به انگلیسی: Solution concept ) ، یک قانون صوری برای پیش بینی نحوه ای است که یک بازی انجام می شود. این پیش بینی ها راه حل نامیده می شوند و توصیف می کنند کدام استراتژی ها ...
به خواندن ادامه دهیدواژگان مترادف و متضاد. نمایش تصویر. معنی. راه حل. پخش صوت. معنی الگوريتم، پاسخ، جواب. انگلیسی solution, out. عربی حل، محلول، ذوبان، انحلال، إذابة، إنهاء، انتهاء. مرتبط محلول، حل، چاره سازی، شولش ...
به خواندن ادامه دهیددر این بخش نگاهی عمیق به راهحلهای موجود برای حل مشکلات میاندازیم و انواع روش های حل مسئله را با جدیدترین متدها بررسی میکنیم.
به خواندن ادامه دهیدپیدا کردن راهحل برای مشکلاتی که در راه رسیدن به هدف قرار گرفتهاند; دور زدن موانع; درست کردن چیزهایی که خراب شدهاند; ریسکپذیری; بهبود عملکرد فرآیندها; و استفاده از فرصتها است.
به خواندن ادامه دهید